محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 16 روز سن داره

گل های بهشتی من

بدون عنوان

این روزها وقتی پسرم تشنه می شود.... وقتی آب می خواهد وقتی با آب لبش را تر می کند... من دلم می لرزد!!! فدای تشنه لبهای کوچک کربلا.... هنوز تا روزهای تشنگی مانده...
19 آبان 1392

وقتی بزرگ شدی

پسرم.عزیز دلم.نور چشمم. هر چند که تو این دوره و زمونه، تو این شرایط فقط ما نیستیم که روی فکر تربیت تو موثریم...هرچند که تاثیر محیط از چند وقت دیگه بیشتر هم میشه؛ ولی خیلی دوست دارم فعلا که مسئولیت زمینه سازی فکری و تربیتی تو با ماست ؛ دونه خوب تو زمین حاصلخیز استعدادهای تو بکاریم. دوس دارم بلد باشم با تو خوب رفتار کنم.درست عمل کنم تا عکس العمل خوب ببینم. دوس دارم در مقابل خطرات عجیب و غریب این روزگار آخر زمون واکسینه باشی. پسرکم ، نمیدونم وقتی پا به سن بذارم و پیر شدن باعث بشه ضعیف بشم ازت توقعی خواهم داشت یا نه. سعی میکنم اگر هم باشه معقول و به اندازه باشه. عزیزم من نمیخوام لذت عاشقانه رسیدگی امروز من به تو منتی باشه برای فرداها که به خ...
13 آبان 1392
1